`خانواده بودن پدر مانند جامعه بدون حاکم است.

این متن دقیقا صحبت های حاج آقا عظیمی در برنامه خانه مهر رادیو معارف در تاریخ 23 فروردین 96 به مناسبت روز پدر است.  برای دانلود و گوش دان به این متن به این لینک مراجعه کنین:

http://77.36.165.232/persian/modulespage.aspx?modulename=RadioMaaref_APart&id=114147&PortalID=12

 

در فرهنگ دینی مان می بینیم که پدر نقش سند خانواده است و پدر چهره برجسته خانواده است. پدر نقش حاکم و رهبر خانواده است. پدر مرکز قدرت و صلابت در خانواده است. از نظر فرزندان پدر منبع آگاهی و دانایی در خانواده است. پدر عامل تکوین شخصیت فرزندان است. پدر الگوی کار و عمل فرزندان است. فرزندان بیشتر پدر را الگو قرار می دهند چون او را مرکز قدرت خانواده و رهبر خانواده می دانند.


در معارف دین پدر عامل امنیت نظم اقتدار و پناهگاه اهل خانواده است. پدر روزی رسان است. خانواده بدون پدر مثل جامعه بدون حاکم است. البته وقتی می گوییم پدر نه اینکه فقط حضور فیزیکی پدر مد نظر ما باشد. گاهی اوقات پدر حضور فیزیکی ندارد مثلا اینکه محل کار او جای دیگری است یا اینکه عمر او به سر آمده باشد و از دنیا رفته باشد. گاهی پدر در خانواده نیست ولی مادر چنان این نقش را برجسته می کند و چنان از این پدر غایب حمایت می کند و او را به عنوان مرکز حاکمیت خانواده قرار می دهد که این محسنات نقش پدر به فرزندان منتقل می شود. به هر حال در فرهنگ دین برای پدر نقش خاصی مطرح شده. پدر عامل شرافت و اعتبار خانواده است. که اگر پدر نتواند این نقش ها را ایفا کند صدمات جبران ناپذیری به فرزندان خودش، نسل خودش و به تبع آن به جامعه خواهد زد.

خداوند متعال که خالق مهربان ماست و برای این انسان را آفریده است که انسان را مثل خودش کند و هر چه خودش دارد به انسان بدهد و تربیت انسان فراهم شود.

وقتی خدا انسان را آفرید انسان را زوج آفرید و فلسفه زوج آفریده شدن انسان فقط تکثیر نسل نیست. فلسفه اول زوج آفریده شدن انسان در نظام آفرینش تکامل است یعنی زن و مرد همدیگر را تکمیل کنند و این تکامل زن و مرد فقط در جسم نیست. تکامل در روح است. یعنی رسیدن به جایی که صفات حضرت حق در انسان پدیدار شود. تکامل یعنی اینکه زن و مرد بتوانند نقایص همدیگر را از بین ببرند و تکمیل کنند. در نظام آفرینش هدف اصلی آمدن انسان به زمین تکامل است. در زمین اولین وظیفه هر انسان این است که روح خودش را به تکامل برساند. یعنی وظیفه و مسیولیت ازدواج را بپذیرد.

در دیدگاه غرب گرایان ازدواج را یک حق طبیعی برای انسان قلمداد می کنند که صرفا در ازدواج انسان دنبال حقوق شخصی و مادی خودش باشد ولی در اسلام ازدواج یک مسیولیت و تکلیف است. مادر نیروی محرک تربیت در خانواده است که این نیرو را با مهر و محبت ایجاد می کند ولی فرمان این خانواده مانند فرمان ماشین در دست پدر است. این پدر است که الگو می شود برای فرزندان. این پدر است که غرور او کارساز است. این پدر است که حرف و عمل او کار ساز است. این پدر است که جرات و هیبت او اطمینان بخش است. ولی باید به این هم توجه کنیم که اگر می خوهیم نقش پدر در خانواده به خوبی اعمال شود نباید از نقش مادر غافل شویم مادر باید مراقب باشد که این نقش ها درست ایفا شود و خدشه دار نشود.  

مادر نباید اقتدار پدر را زیر سوال ببرد. مادر با انجام یک سری کارها می تواند این اقتدار پدر را حفظ کند. اقتدار فقط در زورگویی و بلند کردن صدا نیست اقتدار این است که مرد خودش را تامین کننده نشان دهد. اقتدار این است که مرد با نظرات درستش راهنمایی های بجا کند. اقتدار این است که مرد پشتیبان خانواده باشد. اقتدار این است که مرد آماده حمایت مالی و عاطفی خانواده باشد.

مادر اگر ببیند که پدر این کارها را انجام نمیدهد می تواند تذکر دهد ولی در حضور فرزندان نباید این کار را انجام دهد که اقتدار پدراز بین رفته و این نقش های مثبتی که پدر می تواند روی فرزندان داشته باشد از بین برود.مثلا اگر مادر جلوی فرزندان بگوید تو لیاقت هیچ کاری نداری یا مثلا بگوید تو تا بحال هیچ کاری برای ما نکردی اینها می تواند این نقش را از بین ببرد و حتی اگر در آینده هم پدر این نقش ها را بخوبی ایفا کند تاثیر گذار نخواهد بود.

اگر نقش پدر مهم است همه آن به برکت توجهی است که مادر به این نقش ها دارد و این تکریمی است که مادر نسبت به پدر در خانواده انجام می دهد. اگر این تکریم نباشد، اگر این توجه نباشد، اگر خدای ناکرده این حفظ اقتدار توسط مادر از بین برود حتی اگر پدر تمام این نقش ها را به خوبی ایفا کند وجود آن کمرنگ خواهد بود. مسیول اصلی حفظ اقتدار و حفظ شیونی که برای پدر بر شمردیم مادر است. مادر است که می تواند این نقش ها را برای پدر در خانواده نگه داردحتی اگر پدر در خانواده حضور فیزیکی نداشته باشد. یا حتی اگر مادری طلاق گرفته باشد، او خودش جدا شده است اما نمی تواند که فرزندانش را جدا کند بنابراین به هیچ وجه پس از طلاق نباید از پدر جلوی فرزندان بد گویی کند، مثلا بگوید به دلیلی ما نتوانستیم با هم کنار بیاییم. بهترین مادران کسانی هستند که بگویند فرزندم تقصیر من بود و تقصیر پدرتون نبود. همیشه پدر را در ذهن فرزندان بزرگ جلوه دهد این باعث تکوین شخصیت فرزندان می شود.

در مورد نقش زن و مرد و ارتباط آن دو با یکدیگر در قرآن خداوند متعال می فرماید: «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» بقره  (187). اول خدای متعال به زن می فرماید که مرد لباس شماست. حال نقش لباس چیست؟ یعنی پوشاننده زشتی ها. یک مادر اگر بداند که احترامی که به فرزند می گذارد چقدر نقش زیادی دارد در تکوین شخصیت فرزند. انسان برای اینکه به کمال برسد سه نیاز اساسی دارد.

1-      محبت  2- تکریم که برای تکوین شخصیت او نیاز است 3 – معرفت

تا فرزندان ما از محبت سیراب نشوند و تا تکریم نشوند که شخصیتشان تکوین پیدا کند هیچ گاه دنبال معرفت نمی روند. معرفت را بدون محبت و تکریم و تکوین شخصیت کسی نمی تواند به فرزندانش منتقل کند. مادر اگر دوست دارد که فرزندانش فرزندان خوبی شوند که حتما هم همینطور است پس از این نکته غافل نشوند که اگر می خواهی فرزند خوبی تربیت کنی حداقل بیش از 50% باید به این نقش پدر توجه کنی و این نقش پدر چه توسط پدر ایفا بشود چه نشود تو به عنوان مادر می توانی این نقش ها در ذهن فرزندان پر رنگ جلوه بدهی. حتی اگر پدر چیزی نمی داند، بی سواد است، مدرکش پایین است. مادر می تواند به فرزندان بگوید که پدرتان خیلی چیزها می داند با اینکه مدرکش پایین است. دانایی او فقط در سواد کلاسیک نیست بلکه دانایی او در رفتار است، دانایی او در آداب و رسوم و فرهنگ است و دانایی او در بسیاری از مسایل دیگر است که مادر می تواند این ها را برای فرزندان بگوید.

مثلا پدر که نماد ادب و وقار در خانواده است اگر بی ادبی کرد مادر باید مثل لباس این عیوب را بپوشاند. مثلا بگوید پدرتان خیلی با ادب و متین بود چند وقت است که پدرتان مشکلی پیدا کرده است و به دلیل اینکه اعصابش خرد شده است ناخود آگاه اینگونه شده است. پدرتان شخصیت اصیل و متینی دارد که من از ابتدای زندگی مشترک تا به حال با آن شخصیت زندگی کرده ام. الان اگر یک دوره ای بگذرد باز خواهید دید که پدرتان همان شخصیت است.



خیلی از اوقات این خود مادر است که زمینه ساز این ناملایمتی ها می شود. باعث این می شود که پدر در خانواده فریاد بزند. مادر باید نقطه ضعف ها را بداند. مثلا باید بداند که اگر من فلان کار را کنم پدر فریاد می زند و باید پیشگیری کند. مرد به اقتضای ذاتش پشته باروت است و زن منبع مهر است. این آفرینش خداست که مرد را برای عرصه تولید آفریده است و زن را برای عرصه تربیت. خشونت مرد برای عرصه تولید یک امر لازم است. زمخت بودن مرد، منطقی بودن مرد، احساسی نبودنش برای عرصه تولید بسیار مناسب است. بنابراین این را باید مادر بداند که ذات مرد خشن است و ذات زن اینگونه است که خدا او را مهربان خلق کرده. حالا زمانی که این پشته باروت وارد منزل می شود در حالی که بر اثر خستگی و فشار کاری گرم هم شده است. کافی است که خانم یک جرقه کوچک بزند، این بشکه باروت منفجر می شود. در اینجا نمی توان از بشکه باروت ایراد گرفت که چرا منفجر شده ای.

البته خوب است که مردان قبل از آمدن به خانه به خودشان آرامش بدهند. مثلا مسجد بروند، وضو بگیرند، و ...ولی اگر بدون این آرامش وارد خانه شوند این خانم ها هستند که باید درک کنند و مراقب باشند که مرد را اصلا عصبانی نکنند. خدای متعال به صورت ویژه ای زن را خلق کرده است او زن را طوری آفریده که غرور نداشته باشد، بتواند زود گذشت کند. حال اگر زنی دارای غرور باشد و گذشت نکند و نخواهد بگذرد این کار را خراب می کند.


حال اگر این اشتباه رخ داد و جرقه ای در خانه زده شد. اینجا باید مادر جبران کند. گفتن حرف هایی مانند اینکه پدرتان سالهاست که اینطور است... من تا به حال خیلی سختی کشیده ام ... شما نمی فهمید من چه کشیده ام. این حرف ها می تواند کار را خراب کند. با این حرف ها به فرزند آسیب جدی وارد می شود. تکوین شخصیت فرزند کاملا از بین می رود.


نقش محبت مانند آب است برای گیاه و نقش تکوین شخصیت مانند نور است اگر به گیاهی آب دهیم ولی نور ندهیم رشد نخواهد کرد. بنابراین اگر پدر عصبانی شد مادر باید نقش لباس را ایفا کند مثلا بگوید تقصیر من بود، من نباید این کار را می کردم. بله این کار سخت است. جهاد است. خانم ها باید بدانند برای مرد گذشت کردن و از غرور پایین آمدن خیلی سخت تر از شمشیر خوردن است . ولی برای خانم ها آسان است. خداوند طوری زن را خلق کرده است که راحت می تواند اشتباهش را بپذیرد ولی ساختار شخصیتی مرد طوری است که اشتباهش را راحت نمی پذیرد. اگر زن تقصیرش را بپذیرد بگوید من نباید پدرتان را عصبانی می کردم او خسته بود، شما از این به بعد به من تذکر بدهید که پدرتان را اذیت نکنم. این برخورد بسیار خوبی است. در این صورت است که زن نقش لباس بودنش را بسیار خوب ایفا کرده، بچه ها رشد شخصیتی بسیار خوبی پیدا خواهند کرد و در این صورت است که منفعت به جیب مادر ریخته می شود. مادری که فرزندانش رشد شخصیتی خوبی پیدا کرده باشند مورد تکریم فرزندان قرار می گیرد. واگر فرزندی رشد شخصیتی درستی پیدا نکند و احساس کند که نقش پدرم که سند شرافت من هست توسط مادرم مخدوش شده است، این بچه احساس بی شرافتی می کند و بچه ای که احساس بی شرافتی کرد، این اولین ضربه را به مادر می زند.


وقتی در مورد سخت بودن و بزرگ بودن این جهاد صحبت می شود قطعا خدای متعال اجر بزرگی هم که شایستگی این گذشت را دارد برای زن قرار داده است. ما در روایات داریم زنی که عصبانی بودن شوهرش را تحمل می کند اجرش کمتر از شهادت نیست. و اینها اجر هایی است که انسان را با لقا ا... می رساند. یعنی اگر زنی این مقام را می خواهد حتی ارزشش را دارد که 1000 سال با یک مرد بد اخلاق زندگی کند و بتواند نقش خوب خودش را که لباس هست برای عیوب آن مرد یفا کند تا ان شا ا... به این درجه برسد.