حاکمیت مرد را به عنوان رییس خانواده بپذیر


می دانم پذیرش این اصل از سخت ترین اصول زندگی مشترک است و حتی خیلی از اوقات قبول اینکه حرف ما اجرا نشود و حرف همسرمان اجرا شود بسیار سخت می شود. اما باید توجه داشت که شاه کلید راهیابی به قلب مرد ها اطاعت کردن از آنها و همراه بودن با آنهاست. دقیقا مانند اینکه وقتی در شرکتی کار می کنیم حرف مدیر شرکت را می پذیریم و هر وظیفه ای که به ما داده شده را به نحو احسنت انجام می دهیم. خود مدیر شرکت تشخیص می دهد که چه چیزی به صلاح است و چه چیزی به صلاح نیست. اگر پیشنهادی به فکرت رسید بگو ولی رییس بازی در آوردن و ساز مخالف زدن مخرب است. بنابراین در زندگی مشترک هم یکی از اصول مهم که احساس امنیت و آرامش خاصی به ما می دهد پذیرفتن حاکمیت مرد است.

خیلی اوقات این سوال ها برای ما پیش می آید:

"چطور همسر من می تواند رییس خانه باشد در حالی که در خانه هیچ کاری نمی کند و فقط به امورات شخصی خودش می پردازد؟

یک مرد اگر تنبل باشد یا کاری، اگر بد اخلاق باشد یا خوش اخلاق، اگر مادر بدی داشته باشد یا خوبی، در هر صورت پس از خوانده شدن خطبه عقد باید مدیریت و ریاست او را در خانه بپذیری و خود این امر ارتباط خیلی نزدیکی با حس آرامش و داشتن یک تکیه گاه امن برای ما دارد.

تمام مرد ها وقتی حس کنند که همسرشان به آنها احترام می گذارد و ریاست آنها را می پذیرد خود به خود عاشق همسر خود می شوند و برای کار کردن و بر آورده کردن خواسته های همسر خود بیشتر تلاش می کنند. آیه 34 سوره نسا و تفسیر آن را در اینجا می آوریم:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا

مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت که از مال خود نفقه می دهند، بر زنان تسلط دارند پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی عفیفند و فرمان خدای را نگاه می دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و تنبیه کنید. اگر فرمانبرداری کردند از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید و خدا بلند پایه و بزرگ است.

 

درباره آیه شریفه "الرجال قوامون على النساء" باید معناى آن را به درستى فهمید. در این رابطه باید ابتدا درک درستى از «قوام» بودن مرد و دایره شمول آن داشت، تا بتوان به دلیل و فلسفه آن راه یافت. بنابراین در اینجا سه نکته باید روشن شود: معنا، گستره و حکمت.


الف) در رابطه با معناى کلمه «قوام» آمده است: «القوام من القیام و هو اداره المعاش»؛ یعنى، «قوّام» مشتق شده از «قیام» و آن به معناى اداره امور زندگى است، (تفسیر المیزان، ج 4، ص 215)


ب ) گستره این حکم محدود به روابط خانوادگى است. به عبارت دیگر این آیه، بیانگر برترى مطلق مرد نسبت به زن نیست و تنها مسؤولیت مرد در سرپرستى کانون خانواده را بیان نموده و به دنبال آن، به برخى از توابع این مسؤولیت (مانند لزوم تأمین نیازهاى اقتصادى خانواده) اشاره مى‏کند.


ج ) فلسفه این حکم آن است که به طور طبیعى مرد، توانایى بهترى براى اداره خانواده و تأمین نیازمندى‏هاى آن دارد. از طرف دیگر زن نیازمند محیطى امن همراه با آسایش کافى است تا در پرتو آن، بتواند به انجام وظایف دیگرى که در نظام آفرینش بر عهده او قرار داده شده است (مانند خانه داری، چراغ خانه بودن، بارداری، رشد و تربیت فرزند و...) بپردازد. بنابراین ریاست و مسؤولیت مرد و در راستاى آن تلاش براى اداره و تأمین نیازهاى خانواده، نه تنها امرى شرعى؛ بلکه حقیقتى تکوینى و متناسب با نظام خلقت زن و مرد است.

هـ ) تجربه نشان داده است که زن با صورت فطرى، جورى آفریده شده که نیازمند تکیه نمودن بر مرد و اتکاء به مدیریت اوست. زنان غربى در نسل گذشته از جابجایى مسؤولیت‏هاى زن و مرد و پذیرش اداره زندگى و شکستن حقوق مرد در روابط خانوادگى و بى‏اعتنایى به مسؤولیت مرد در سرپرستى و اداره کانون خانواده، به ستوه آمده‏اند و در نسل جدید دیده می شود که به طور کامل با همسر خود همراه می شوند  و از داشتن روابط گرم درون خانواده لذت می برند.


اسلام با سپردن مدیریت و سپردن خانواده به مردان، تمامى مناسبات میان مرد و زن و تفاوت در روحیات و آفرینش آنان را رعایت کرده است.  "بما فضل الله بعضهم على بعض" به دلیل امتیازهایى که خداوند براى برخى از بندگانش قرار داده است "و بما انفقوا" به جهت این که مخارج زندگى زن و نفقه او به عهده مرد است.

بسیاری از اوقات که شیطان زیر جلد ما می رود و خود خواه می شویم این آیه شریفه را فراموش می کنیم و این منجر به دعوا و بحث در زندگی ما می شود. انتظار هم نمی رود که همه انسان ها کامل باشند ولی باید سعی کنیم که تا حد ممکن این قانون را در زندگی مشترک زیر پا نگذاریم.

آیا این پذیرفتن ریاست مرد به معنی این است که دهانمان را ببندیم و نظراتمان را به همسرمان نگویم؟ هیچ خواسته ای نداشته باشیم؟ نه به این معنی نیست. بلکه اگر احترام و اقتدار و ریاست شوهران را بپذیریم و اینکه اقتدار آنها شکسته نشود آنها هم نسبت به زندگی مشترک خود دلگرم تر شده و برای اینکه ما به خواسته هایمان برسیم بیشتر تلاش می کنند.

بنابراین بدون توجه به اینکه در زمان های مختلف چه احساسی داریم، مدیریت و رهبری مرد توسط خالق جهان قرار داده شده است و زن هایی که این مدیریت را نمی پذیرند خود احساس داشتن تکیه گاه و امنیت را از دست داده و روح آشفته ای دارند. همانطور که قبل از ازدواج مدیریت و رهبری پدر خود را با جان و دل می پذیرفتیم بعد ار ازدواج هم باید همین روند را داشته باشیم.

به عنوان زن، گاهی که با نظر شوهر شود مخالف هستم همیشه این سوال برایم پیش می آید که چرا خدا مرد را مسلط بر من آفریده ولی پس از اینکه به نظر او تن می دهم و خود را با او هماهنگ می کنم بعد از یک مدتی متوجه می شوم که این هماهنگ شدن چقدر مهر ما را بر دل او اضافه کرده و اگر خواسته ای از او دارم چقدر راحت قبول می کند.

حال این سوال پیش می آید که پذیرفتن همسر به این عنوان که او رییس ماست و اینکه چرا ما رییس او نیستیم به ضرر ماست؟ خدا ما را طوری خلق کرده که از منفعل بودن، تابع بودن و داشتن یک همسر قوی که نگاه از بالا به پایین به ما داشته باشد و روی ما مسلط باشد لذت می بریم. همینطور که در رابطه جنسی این مسلط بودن مرد برای ما لذت بخش است در بقیه مسیر های زندگی هم حس یک همسر قوی و مسلط برامورات زندگی برای ما لذت بخش است.

پس از ازدواج مورد زیر را باید بپذیریم:

همسر ما مسئولیت سنگین تری از ما دارد. نهایتا اوست که باید به درگاه الهی پاسخ دهد که من و فرزندانمان را چگونه هدایت کرده است. این مسئولیتی است که بر گردن ما قرار داده نشده و ما هم قرار نیست برای آن جوابگو باشیم. به همین شکل ما نیز باید به درگاه الهی پاسخ دهیم که تا چه حد تابع بوده ایم و تمکین کرده ایم حتی در زمانهایی که نظر مخالفی با او داشته ایم. خدا مرد را طوری خلق کرده است که کمتر تحت تاثیر احساسات قرار می گیرد و می تواند تصمیمات عاقلانه تری بگیرد و بیشترین کمکی که زن می تواند برای زندگی مشترک خود انجام دهد این است که پشتیبان باشد. وقتی از همسرم پشتیبانی و اطاعت می کنم، همسرم هم احساس تکیه گاه بودن و احترام می کند و مرا بیشتر دوست خواهد داشت.

شخصا به تجربه دیده ام که زمانی که اطاعت می کنم، خطاهایش را به روی او نمی آورم  به او محبت و احترام می گذارم می دانم که خدا پشتیبان من است. البته گاهی اوقات برایم پیش می آید که عصبانی می شوم و می خواهم هر طور شده نظر خودم را اجرا کنم و این برای همه ما پیش می آید ولی باید سعی خودمان را بکنیم که تا حد ممکن درست عمل کنیم

6 راه عملی برای اینکه با اشتیاق حاکمیت شوهر را در خانه بپذیری:

1-    حرف خدا، پیغمبر و امامان را بجای احساسات خودت بپذیر

2-    به همسرت مانند یک مهمان که با او رودروایسی داری صحبت کن: اگر چندین بار دعوایتان شده است و یا زیاد غر میزند یا از دستپختت ایراد می گیرد یا با خانواده تو مشکل دارد در هر صورت با او مانند یک رییس شرکت که هر مشکل و اخلاقی هم که دارد باید کنار آمد رفتار کن. راحت ترین راه این است که هر وقت عصبانی شدی یاد روزهای نامزدی و روز عقد بیفتی که چقدر با عشق ازدواج کردی در آن زمان او هرچه می گفت می پذیرفتی و رهبری او را با جان و دل قبول می کردی. یاد آوری آن روزها و احساسات خیلی می تواند کمک کننده باشد.

3-    تلخی ها و کینه ها را دور بریز . این حقیقت را بپذیریم که اگر همسر ما موقع هایی عصبانی شده یا کاری کرده که ما ناراحت شده ایم حتما زمان هایی هم وجود داشته که ما او را ناراحت کرده ایم یا دلشکسته شده است یا زمان هایی بوده که به ما کمک هایی کرده که واقعا برای ما نجات دهنده بوده و مانن یک سایه بالای سر از ما پشتیبانی کرده است. خدا وکیلی اگر خطاهای شریک زندگی خودمان را نخواهیم فراموش کنیم خطاهای چه کسی را فراموش خواهیم کرد؟فراموش نکردن خطاها منجر به عقده می شود و ممکن است یک روز منفجر شود.

4-    عشق و اعتماد خود را به او دوباره تجدید کن: وقتی که زندگی مشترک را با گفتن کلماتی از عشق و تحسین کردن همسرت آغاز می کنی، خودت تعجب خواهی کرد که او چطور دوباره اعتماد به نفس و انرژی می گیرد و برای مدیریت کردن و ساختن زندگی تلاش خواهد کرد.

5-    به حرف های منفی مردم گوش نده. متاسفانه اطراف ما پر است از کسانی که به زندگی مشترک ما سرک می کشند، حسادت می کنند، دخالت می کنند و نظر می دهند. بسیاری از مردم حرف خدا را کنار می گذارند تا کارها و گناهان خود را توجیه کنند.

6-     تمایل و علاقه ما به رییس بازی در آوردن در خانواده از نفس اماره است: تمام زن ها تمایل به رهبری و هدایت همسر خود را دارند بخصوص زمان هایی که احساس می کنند که او نظر متفاوت و اشتباهی دارد، بنابراین اگر این احساس را دارید بدانید که شما تنها نیستید. برای مبارزه با نفس اماره باید سعی کنید بیشتر در روح و فطرت خود باشید و با هوای نفس مبارزه کنید.