تجربیات و مطالعات من از شوهرداری و بچه داری

۹ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

خانواده بودن پدر مانند جامعه بدون حاکم است


`خانواده بودن پدر مانند جامعه بدون حاکم است.

این متن دقیقا صحبت های حاج آقا عظیمی در برنامه خانه مهر رادیو معارف در تاریخ 23 فروردین 96 به مناسبت روز پدر است.  برای دانلود و گوش دان به این متن به این لینک مراجعه کنین:

http://77.36.165.232/persian/modulespage.aspx?modulename=RadioMaaref_APart&id=114147&PortalID=12

 

در فرهنگ دینی مان می بینیم که پدر نقش سند خانواده است و پدر چهره برجسته خانواده است. پدر نقش حاکم و رهبر خانواده است. پدر مرکز قدرت و صلابت در خانواده است. از نظر فرزندان پدر منبع آگاهی و دانایی در خانواده است. پدر عامل تکوین شخصیت فرزندان است. پدر الگوی کار و عمل فرزندان است. فرزندان بیشتر پدر را الگو قرار می دهند چون او را مرکز قدرت خانواده و رهبر خانواده می دانند.


در معارف دین پدر عامل امنیت نظم اقتدار و پناهگاه اهل خانواده است. پدر روزی رسان است. خانواده بدون پدر مثل جامعه بدون حاکم است. البته وقتی می گوییم پدر نه اینکه فقط حضور فیزیکی پدر مد نظر ما باشد. گاهی اوقات پدر حضور فیزیکی ندارد مثلا اینکه محل کار او جای دیگری است یا اینکه عمر او به سر آمده باشد و از دنیا رفته باشد. گاهی پدر در خانواده نیست ولی مادر چنان این نقش را برجسته می کند و چنان از این پدر غایب حمایت می کند و او را به عنوان مرکز حاکمیت خانواده قرار می دهد که این محسنات نقش پدر به فرزندان منتقل می شود. به هر حال در فرهنگ دین برای پدر نقش خاصی مطرح شده. پدر عامل شرافت و اعتبار خانواده است. که اگر پدر نتواند این نقش ها را ایفا کند صدمات جبران ناپذیری به فرزندان خودش، نسل خودش و به تبع آن به جامعه خواهد زد.

خداوند متعال که خالق مهربان ماست و برای این انسان را آفریده است که انسان را مثل خودش کند و هر چه خودش دارد به انسان بدهد و تربیت انسان فراهم شود.

وقتی خدا انسان را آفرید انسان را زوج آفرید و فلسفه زوج آفریده شدن انسان فقط تکثیر نسل نیست. فلسفه اول زوج آفریده شدن انسان در نظام آفرینش تکامل است یعنی زن و مرد همدیگر را تکمیل کنند و این تکامل زن و مرد فقط در جسم نیست. تکامل در روح است. یعنی رسیدن به جایی که صفات حضرت حق در انسان پدیدار شود. تکامل یعنی اینکه زن و مرد بتوانند نقایص همدیگر را از بین ببرند و تکمیل کنند. در نظام آفرینش هدف اصلی آمدن انسان به زمین تکامل است. در زمین اولین وظیفه هر انسان این است که روح خودش را به تکامل برساند. یعنی وظیفه و مسیولیت ازدواج را بپذیرد.

در دیدگاه غرب گرایان ازدواج را یک حق طبیعی برای انسان قلمداد می کنند که صرفا در ازدواج انسان دنبال حقوق شخصی و مادی خودش باشد ولی در اسلام ازدواج یک مسیولیت و تکلیف است. مادر نیروی محرک تربیت در خانواده است که این نیرو را با مهر و محبت ایجاد می کند ولی فرمان این خانواده مانند فرمان ماشین در دست پدر است. این پدر است که الگو می شود برای فرزندان. این پدر است که غرور او کارساز است. این پدر است که حرف و عمل او کار ساز است. این پدر است که جرات و هیبت او اطمینان بخش است. ولی باید به این هم توجه کنیم که اگر می خوهیم نقش پدر در خانواده به خوبی اعمال شود نباید از نقش مادر غافل شویم مادر باید مراقب باشد که این نقش ها درست ایفا شود و خدشه دار نشود.  

مادر نباید اقتدار پدر را زیر سوال ببرد. مادر با انجام یک سری کارها می تواند این اقتدار پدر را حفظ کند. اقتدار فقط در زورگویی و بلند کردن صدا نیست اقتدار این است که مرد خودش را تامین کننده نشان دهد. اقتدار این است که مرد با نظرات درستش راهنمایی های بجا کند. اقتدار این است که مرد پشتیبان خانواده باشد. اقتدار این است که مرد آماده حمایت مالی و عاطفی خانواده باشد.

مادر اگر ببیند که پدر این کارها را انجام نمیدهد می تواند تذکر دهد ولی در حضور فرزندان نباید این کار را انجام دهد که اقتدار پدراز بین رفته و این نقش های مثبتی که پدر می تواند روی فرزندان داشته باشد از بین برود.مثلا اگر مادر جلوی فرزندان بگوید تو لیاقت هیچ کاری نداری یا مثلا بگوید تو تا بحال هیچ کاری برای ما نکردی اینها می تواند این نقش را از بین ببرد و حتی اگر در آینده هم پدر این نقش ها را بخوبی ایفا کند تاثیر گذار نخواهد بود.

اگر نقش پدر مهم است همه آن به برکت توجهی است که مادر به این نقش ها دارد و این تکریمی است که مادر نسبت به پدر در خانواده انجام می دهد. اگر این تکریم نباشد، اگر این توجه نباشد، اگر خدای ناکرده این حفظ اقتدار توسط مادر از بین برود حتی اگر پدر تمام این نقش ها را به خوبی ایفا کند وجود آن کمرنگ خواهد بود. مسیول اصلی حفظ اقتدار و حفظ شیونی که برای پدر بر شمردیم مادر است. مادر است که می تواند این نقش ها را برای پدر در خانواده نگه داردحتی اگر پدر در خانواده حضور فیزیکی نداشته باشد. یا حتی اگر مادری طلاق گرفته باشد، او خودش جدا شده است اما نمی تواند که فرزندانش را جدا کند بنابراین به هیچ وجه پس از طلاق نباید از پدر جلوی فرزندان بد گویی کند، مثلا بگوید به دلیلی ما نتوانستیم با هم کنار بیاییم. بهترین مادران کسانی هستند که بگویند فرزندم تقصیر من بود و تقصیر پدرتون نبود. همیشه پدر را در ذهن فرزندان بزرگ جلوه دهد این باعث تکوین شخصیت فرزندان می شود.

در مورد نقش زن و مرد و ارتباط آن دو با یکدیگر در قرآن خداوند متعال می فرماید: «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» بقره  (187). اول خدای متعال به زن می فرماید که مرد لباس شماست. حال نقش لباس چیست؟ یعنی پوشاننده زشتی ها. یک مادر اگر بداند که احترامی که به فرزند می گذارد چقدر نقش زیادی دارد در تکوین شخصیت فرزند. انسان برای اینکه به کمال برسد سه نیاز اساسی دارد.

1-      محبت  2- تکریم که برای تکوین شخصیت او نیاز است 3 – معرفت

تا فرزندان ما از محبت سیراب نشوند و تا تکریم نشوند که شخصیتشان تکوین پیدا کند هیچ گاه دنبال معرفت نمی روند. معرفت را بدون محبت و تکریم و تکوین شخصیت کسی نمی تواند به فرزندانش منتقل کند. مادر اگر دوست دارد که فرزندانش فرزندان خوبی شوند که حتما هم همینطور است پس از این نکته غافل نشوند که اگر می خواهی فرزند خوبی تربیت کنی حداقل بیش از 50% باید به این نقش پدر توجه کنی و این نقش پدر چه توسط پدر ایفا بشود چه نشود تو به عنوان مادر می توانی این نقش ها در ذهن فرزندان پر رنگ جلوه بدهی. حتی اگر پدر چیزی نمی داند، بی سواد است، مدرکش پایین است. مادر می تواند به فرزندان بگوید که پدرتان خیلی چیزها می داند با اینکه مدرکش پایین است. دانایی او فقط در سواد کلاسیک نیست بلکه دانایی او در رفتار است، دانایی او در آداب و رسوم و فرهنگ است و دانایی او در بسیاری از مسایل دیگر است که مادر می تواند این ها را برای فرزندان بگوید.

مثلا پدر که نماد ادب و وقار در خانواده است اگر بی ادبی کرد مادر باید مثل لباس این عیوب را بپوشاند. مثلا بگوید پدرتان خیلی با ادب و متین بود چند وقت است که پدرتان مشکلی پیدا کرده است و به دلیل اینکه اعصابش خرد شده است ناخود آگاه اینگونه شده است. پدرتان شخصیت اصیل و متینی دارد که من از ابتدای زندگی مشترک تا به حال با آن شخصیت زندگی کرده ام. الان اگر یک دوره ای بگذرد باز خواهید دید که پدرتان همان شخصیت است.



خیلی از اوقات این خود مادر است که زمینه ساز این ناملایمتی ها می شود. باعث این می شود که پدر در خانواده فریاد بزند. مادر باید نقطه ضعف ها را بداند. مثلا باید بداند که اگر من فلان کار را کنم پدر فریاد می زند و باید پیشگیری کند. مرد به اقتضای ذاتش پشته باروت است و زن منبع مهر است. این آفرینش خداست که مرد را برای عرصه تولید آفریده است و زن را برای عرصه تربیت. خشونت مرد برای عرصه تولید یک امر لازم است. زمخت بودن مرد، منطقی بودن مرد، احساسی نبودنش برای عرصه تولید بسیار مناسب است. بنابراین این را باید مادر بداند که ذات مرد خشن است و ذات زن اینگونه است که خدا او را مهربان خلق کرده. حالا زمانی که این پشته باروت وارد منزل می شود در حالی که بر اثر خستگی و فشار کاری گرم هم شده است. کافی است که خانم یک جرقه کوچک بزند، این بشکه باروت منفجر می شود. در اینجا نمی توان از بشکه باروت ایراد گرفت که چرا منفجر شده ای.

البته خوب است که مردان قبل از آمدن به خانه به خودشان آرامش بدهند. مثلا مسجد بروند، وضو بگیرند، و ...ولی اگر بدون این آرامش وارد خانه شوند این خانم ها هستند که باید درک کنند و مراقب باشند که مرد را اصلا عصبانی نکنند. خدای متعال به صورت ویژه ای زن را خلق کرده است او زن را طوری آفریده که غرور نداشته باشد، بتواند زود گذشت کند. حال اگر زنی دارای غرور باشد و گذشت نکند و نخواهد بگذرد این کار را خراب می کند.


حال اگر این اشتباه رخ داد و جرقه ای در خانه زده شد. اینجا باید مادر جبران کند. گفتن حرف هایی مانند اینکه پدرتان سالهاست که اینطور است... من تا به حال خیلی سختی کشیده ام ... شما نمی فهمید من چه کشیده ام. این حرف ها می تواند کار را خراب کند. با این حرف ها به فرزند آسیب جدی وارد می شود. تکوین شخصیت فرزند کاملا از بین می رود.


نقش محبت مانند آب است برای گیاه و نقش تکوین شخصیت مانند نور است اگر به گیاهی آب دهیم ولی نور ندهیم رشد نخواهد کرد. بنابراین اگر پدر عصبانی شد مادر باید نقش لباس را ایفا کند مثلا بگوید تقصیر من بود، من نباید این کار را می کردم. بله این کار سخت است. جهاد است. خانم ها باید بدانند برای مرد گذشت کردن و از غرور پایین آمدن خیلی سخت تر از شمشیر خوردن است . ولی برای خانم ها آسان است. خداوند طوری زن را خلق کرده است که راحت می تواند اشتباهش را بپذیرد ولی ساختار شخصیتی مرد طوری است که اشتباهش را راحت نمی پذیرد. اگر زن تقصیرش را بپذیرد بگوید من نباید پدرتان را عصبانی می کردم او خسته بود، شما از این به بعد به من تذکر بدهید که پدرتان را اذیت نکنم. این برخورد بسیار خوبی است. در این صورت است که زن نقش لباس بودنش را بسیار خوب ایفا کرده، بچه ها رشد شخصیتی بسیار خوبی پیدا خواهند کرد و در این صورت است که منفعت به جیب مادر ریخته می شود. مادری که فرزندانش رشد شخصیتی خوبی پیدا کرده باشند مورد تکریم فرزندان قرار می گیرد. واگر فرزندی رشد شخصیتی درستی پیدا نکند و احساس کند که نقش پدرم که سند شرافت من هست توسط مادرم مخدوش شده است، این بچه احساس بی شرافتی می کند و بچه ای که احساس بی شرافتی کرد، این اولین ضربه را به مادر می زند.


وقتی در مورد سخت بودن و بزرگ بودن این جهاد صحبت می شود قطعا خدای متعال اجر بزرگی هم که شایستگی این گذشت را دارد برای زن قرار داده است. ما در روایات داریم زنی که عصبانی بودن شوهرش را تحمل می کند اجرش کمتر از شهادت نیست. و اینها اجر هایی است که انسان را با لقا ا... می رساند. یعنی اگر زنی این مقام را می خواهد حتی ارزشش را دارد که 1000 سال با یک مرد بد اخلاق زندگی کند و بتواند نقش خوب خودش را که لباس هست برای عیوب آن مرد یفا کند تا ان شا ا... به این درجه برسد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیما اسفندیاری

اگر احساس کردیم شوهرمان با زنی رابطه دارد چه کنیم؟



اگر احساس کردیم شوهرمان با زنی رابطه دارد چه کنیم؟

در این جا دو مسئله مطرح می شود:

1-    به محض اینکه احساس کردیم همسرمان با زنی رابطه دارد حس اضطراب تمام وجودمان را می گیرد احساس طرد شدگی، احساس اینکه حتما ما را دوست نداشته که با کس دیگری رابطه برقرار کرده است.  بیشترین چیزی که ما را دل شکسته می کند این حس دوست داشته نشدن و بی کفایت بودن است. شاید هم زشت بودن از نظر ظاهری.

 

علت اینکه ما اینطور فکر می کنیم این است که ما آنها را با خودمان مقایسه می کنیم. زن به طور ذاتی یک نفر را بیشتر نمی تواند در ذهن خود جای دهد و بنابراین اگر کس دیگری در ذهنش قرار بگیرد به معنی کنار گذاشته شدن فرد قبلی و اینکه او را دوست ندارد می باشد. ولی مرد می تواند همزمان چند نفر را در ذهن خود جا دهد و قرار گرفتن فرد جدید به هیچ وجه به معنای طرد شدگی فرد قبلی نیست. به علاوه اینکه وقتی مردی با زنی ازدواج می کند مسئولیت زندگی را می پذیرد، نام آن زن در شناسنامه اش می رود و بخصوص پس از اینکه بچه دار می شود زندگی اش را دوست دارد، صد درصد همسرش را دوست دارد و رابطه با زن دیگری اصلا به معنی علاقه داشتن به آن زن نیست و صرفا جنبه رابطه جسمانی و رفع خستگی از سختی های روزمره است.

 

2-    به علت حضور گسترده در جامعه و روبرو شدن با زن های مختلف مرد ها در وسوسه ارتباط با این زن ها قرار می گیرند و این کاملا طبیعی است و نمی توان جلوی آن را گرفت ولی اگر مایل هستید که شوهرتان را نسبت به این زن ها بی تفاوت کنید یک راه حل وجود دارد: خیلی از اوقات مرد ها به علت کمبود محبت و توجه همسر خودشان است که به این زن ها جذب می شوند یعنی آن احساس آرامش و اقتداری که زن به شوهرش می دهد را به طور کامل احساس نکرده و همین عامل سبب جذب شدن آنها به خانم دیگری می شود. بنابراین این اتفاق – یعنی رابطه همسر با زن دیگری – خود می تواند تلنگری برای ما باشد که محبت و توجه بیشتری به همسر خود بکنیم.

 

اشتباهی که اکثر ما این روزها می کنیم این است که فکر میکنیم ظاهر برای شوهرمان خیلی مهم است و این خود باعث غافل شدن از جنبه های دیگر می شود. باید توجه داشت که این ظاهر تا حدی مهم است. در حدی که شلوار پیژامه ای نباشد و مو های شانه زده و ظاهرتر و تمیز. علت جذب شدن مردها به زنان دیگر تنها ظاهر ما نیست بلکه مسایل عاطفی و اینکه او احساس اقتدار کند خیلی مهم تر است که در بعدا در شوهر داری در موردش صحبت خواهیم کرد.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سیما اسفندیاری

ضربه ای که زن از طلاق می خورد چندین برابر مرد است



قبل از طلاق از زندگی ناراضی بوده، مشکلاتی داشته، شیطان مرتب او را وسوسه می کرده که اگر خسته هستی ول کن و راحت شو!، به مشاوره ها و روانشناسان که مراجعه می کرده تنها گزینه طلاق را به او پیشنهاد می کردند، چه بسا خانواده فریب خورده اش هم از او برای طلاق حمایت  می کردند که نمی خواهیم دخترمان رنج بکشد و ....


 دنیای پس از طلاق را برای زن تصور کنید: زن مقداری پول از مرد بابت مهریه، نفقه و ...با حس زرنگی و پیروز شدن بر مرد میگیرد. یا به خانه پدری اش می رود (که مسلما در آنجا مهمان است و زیاد حس راحتی ندارد) و یا برای خودش خانه ای می گیرد. کم کم بعد از مدتی می فهمد که چه کلاه بزرگی سرش رفته. هویت و احترامش را به طور کامل در جامعه و جلوی فرزندانش از دست می دهد ، تا آخر عمرش به هر غریبه ای که می رسد نه می تواند بگوید که دختر است و نه روی گفتن طلاق را دارد. جلوی کسانی که طلاقش را می دانند یکسره مجبور است که دلیل بیاورد و خودش را توجیه کند و آنها با نگاهی خاص به او نگاه می کنند. حال باز دو صورت اتفاق می افتد:


الف - یا فرزندان را از همسرش گرفته (این حالت کمتر اتفاق می افتد)که در این صورت هزینه نگهداری زیادی به او تحمیل می شود و در صورتی که کمک داشته باشد و هزینه نگهداری آنها را داشته باشد باز هم جلوی فرزندانش از اینکه آنها را بی آبرو و بی سرپرست کرده شرمنده است و هیچ توجیهی نمی تواند برای ناسازگاری با پدرشان (که آنها بطور فطری عاشقش هستند) برای آنها بیاورد که چطور مادران دیگر با مشکلات ساختند ولی من نه....


ب – او پس از طلاق نیاز مالی دارد پس حتما باید سر کار برود، پس فرزندان را به شوهرش می سپارد. در این صورت دلش خیلی برای آنها تنگ می شود، صمیمیت را با فرزندانش از دست می دهد و هر وقت آنها را می بیند حس شرمندگی عجیبی به او دست می دهد که برای آنها مادری نکرده و همینطور که فرزندان بزرگتر و بزرگتر می شوند حس عذاب وجدان در او افزایش می یاید.

باید توجه کرد که پس از طلاق درست است که مردان هم ضربه می خورند (یک مقدار پول بابت مهریه و .. از دستش رفته که با توجه به توانمندی و قدرت بالاتر مرد طی چند سال آینده آن را جبران می کند) ولی ازدواج مجدد برای مردان بسیار راحت تر از زنان است. مردان حتی تا 70 سالگی هم می توانند با یک دوشیزه ازدواج کنند ولی پس از طلاق حق انتخاب ها برای زن خیلی کم می شود و اگر کسی را پیدا کند و با او ازدواج کند به علت ناهمگون بودن احتمال طلاق خیلی بالا می رود و به این صورت است که طلاق پشت طلاق اتفاق می افتد.

خانمی را می شناختم اهل یک شهرستان کوچک در سن 20 سالگی ازدواج کرد یک پسر هم داشت ولی در سن 26 سالگی طلاق گرفت. سه سال بعد همسرش فوت کرد. او فرزندش را در سن 5 سالگی و پس از طلاق خودش به خانواده همسرش سپرد تا از او نگهداری کنند. وقتی من این خانم را دیدم 32 سال داشت. ابتدا که به همه می گفت همسرم فوت کرده و عکس سنگ قبرش را به همه نشان می داد. بعد فهمیدم اول طلاق گرفته و بعد همسرش فوت کرده. پسرش که در آن زمان 10 سال داشت با مادرش حس غریبه داشت و حس خیلی نزدیکی نداشت چون با مادربزرگ پدری اش بزرگ شده بود. مرتب مرد های مختلف به او وعده ازدواج می دادند و با آنها عقد موقت می کرد ولی به قولشان عمل نمی کردند او حتی حاضر بود زن دوم هم بشود و از این سرگشتگی نجات پیدا کند ولی همه فقط حاضر به ازدواج موقت بودند ولی راضی به ازدواج دایم با او نمی شدند.

اگر همه ما زنان به این نتیجه می رسیدیم که شوهر علیل و بیکار و معتاد و کتک بزن و زن باز، بودنش بهتر از نبودنش است همگی جلوی شوهرانمان فرش قرمز می انداختیم.... باید کمی فکر کرد....

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سیما اسفندیاری

در زندگی به سبک مدرن زنان 10 برابر مردان ضرر می کنند






وقتی زندگی مدرن را با سبک سنتی مقایسه می کنیم زنان در زندگی مدرن بیشتر از قالب خودشان خارج شده اند تا مردان. در زندگی سنتی مرد بیرون از خانه کار می کند و برای استراحت و روزهای تعطیل در خانه است یا با خانواده اش برنامه می گذارد. او هویت خود را با کار و موقعیت اجتماعی اش تعریف می کند.


زن در زندگی سنتی در سن پایین ازدواج می کند. تعدادی فرزند می آورد (معمولا 4 یا بیشتر) و هویت خود را با همسر و فرزندانش تعریف می کند. پدرم قبل از ازدواجم همیشه می گفت اگر مرد را در زندگی به عنوان راننده ماشین تعریف کنیم زن نقش کمک راننده را بازی می کند. بله زن تابع است و همین تابع بودن است که به او حس امنیت و داشتن سرپناه و تکیه گاه را می دهد.

در دنیای مدرن دختر را از ابتدا به مدرسه می فرستند و سرش را تا 18 سالگی گرم می کنند. سپس در کنکور همپای پسران شرکت می کند و والدینش به درس و تحصیل او همپای پسران اهمیت می دهند، سپس دانشگاه می رود و در رشته های مختلف پزشکی، ادبی، مهندسی و ... همپای پسران درس می خواند بعد چون درس خوانده احساس می کند که باید از درسی که خوانده و زحمتی که کشیده استفاده کند و سر کار می رود. در این بین ممکن است ازدواج کند یا ممکن است به قدری خود را سرگرم درس خواندن و کار کند که اصلا ازدواج را اولویت زندگی قرار ندهد.


اول: فرض می کنیم ازدواج می کند. به این ترتیب مسیولیت های یک زن خانه هم به او اضافه می شود مانند غذا درست کردن، نظافت، پذیرایی از مهمان ها و ... به این ترتیب تا حالا علاوه بر اینکه مانند همکاران مردش صبح تا عصر سر کار است یک سری مسیولیت های در خانه هم دارد و ساعات استراحت او کم می شود. به ازای هر یک ساعتی که خانه نبوده پس از بازگشت به خانه باید تاوان پس بدهد. پس از بچه دار شدن که مسیولیت ها چندین برابر شده و ساعات استراحتش چندیدن برابر کم می شود. از خانه بیرون رفتن او به صورت مداوم باعث می شود که مردان زیادی را ببیند و به این ترتیب شوهرش از چشمش می افتد. از طرفی پول در می آورد و بنابراین احساس نیاز او به شوهرش کم می شود و این موضوع هم دلیل بر افزایش کشمکش با همسرش می شود. ادامه دادن این روند خسته کننده و پر کشمکش باعث می شود که او زود شکسته شده و در سن میانسالی بیماری های زیادی سراغش بیاید. باید توجه کرد که زن متاهلی که شاغل است تمایل کمتری به فرزندآوری دارد و به این ترتیب در سن میانسالی یا پس از بازنشستگی کم کم متوجه می شود که با این یک یا دو فرزند از اولویتهای طبیعی و فطری خود عقب مانده، حال فرزندانش دیگر بزرگ شده اند و احساس می کند در بزرگ کردن آنها کم وقت گذاشته و با بچگی آنها بچگی نکرده است.


دوم :حال شرایطی را در نظر می گیریم که خانم ازدواج نکرده. سنش کم کم بالا می رود خودش را با  دوستانش که ازدواج کرده اند و بچه دارند مقایسه کرده و به آنها حسادت می کند. نیازش به جنس مخالف یا تامین نشده یا به نوعی در این مدت توسط مردی از او سو استفاده شده که این باز هم او را افسرده تر می کند. لباس عروس بر تن نکرده، همسر و فرزندی ندارد و به این ترتیب از هویتی که طبیعت و فطرتش برای او تعریف کرده محروم است و جرات گفتن مشکلاتش را  به دیگران ندارد.


پس بیایید خودمان را گول نزنیم. تنها را نجات زن از سرگشتگی دنیای امروز بازگشت به سنت هاست.


برای مقاله مقایسه آسیب زنان و مردان پس از طلاق اینجا کلیک کنید.





۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیما اسفندیاری

آیا خانواده پدر سالار و مطیع مرد بودن به ضرر زنان است؟






در نظام یک خانواده سنتی زنان امورات خانه را انجام می دهند در حالی که مردان مسایل مالی خانواده را تامین میکنند و در عین حال محافظ خانواده هستند. در زندگی های سنتی زن در بیرون از خانه شغل مستقل نداشته بلکه به امورات خانه رسیدگی می کرده، به امورات فرزندان و نیز مطیع همسرش بوده.

در یک خانواده پدر سالار که زن احترام شوهرش را حفظ می کند و حرف او را مهم میداند خود زن حس یک تکیه گاه امن را دارد و این به او آرامش خاطر می دهد. زمانی که زن از حرف همسرش پیروی نکند و مرد را قوام بر خانواده نداند و بخواهد خود ریاست را به عهده بگیرد در این صورت پس از مدتی حس می کند تکیه گاه ندارد و آرامش را از دست می دهد.

یک بار در برنامه گلبرگ حاج آقا عباسی به خانم ها توصیه می کردند" اگر می خواهید شوهرتان را با خودتان همراه کنید چهار نکته را باید رعایت کنید: 1- محبت – 2-احترام -3- خوش اخلاقی- 4-تبعیت "

اگر می خواهید در دراز مدت یک تکیه گاه امن داشته باشید پس باید این تکیه گاه را تقویت کنید با رعایت نکات بالا. بسیاری موارد شده که سن شوهر از زن حتی کمتر هم بوده ولی در صورتی که زن احترام شوهرش را نگه دارد و به او محبت کند، بدی هایش را نبیند و خوبی هایش را در ذهن خودش مرور کند و شوهر را رهبر خانواده بداند، کم کم نسبت به شوهرش حس تکیه گاه امن پیدا می کند. بله کار مشکلی هست. بالاخره یک موقع هایی هست که زن هم عصبانی می شود غر می زند و ... ولی باید تمرین کرد. انسان با تمرین کردن ظرفیت خودش را افزایش می دهد. مرد ستون خانواده است و تکیه گاه زن است هر چه بیشتر به مرد اقتدار بدهی تکیه گاه خودت را محکم تر کرده ای و احساس امنیت و آرامش بیشتری را فراهم می کنی. هم برای خودت و هم برای فرزندانت.

دختر تا قبل از ازدواج پدرش را تکیه گاهش می داند و زن پس از ازدواج شوهرش را تکیه گاه می داند. پس این هنر زن است که با هر چه بیشتر اقتدار دادن به همسرش هم تکیه گاه امنی برای فرزندان درست کند و هم برای خودش.

حاج آقا عباسی در برنامه گلبرگ راه های اقتدار دادن به مرد را علاوه بر چهار موردی که در بالا گفته شد گفتند" در یک حدیث قدسی خدا به پیامبر میگوید از طرف من به فاطمه (س) بگو مقابل علی نافرمانی نکند و از او تبعیت کند و او را به خشم نیاورد که اگر او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است .امام صادق فرمود : زنی که مطیع شوهرش است سعادتمند و نیکبخت میشود . تبعیت یک راهکار مهم است.  یکی دیگر از راه کارها ، تحسین مرد است. اگر اقتدار میخواهید تشویق و تصدیق و تحسین کنید از اینکه چنین شوهری دارم خدا را شکر میکنم حتی احساس نیاز.

آقایی میگوید خانم من جملاتی میگوید که به زندگی امیدوار میشوم . احساس اقتدار میکنم یکی دو شب مسافرت میروم و برمیگردم میگوید : آقا شما که به مسافرت میروید تازه میفهمم شما چه گوهری هستید و چه گوهری را از دست داده ام . شما که نیستید درها و پنجره ها را محکم میکنم تازه میفهمم عجب نعمتی داشتم نیاز وجود شما برای من احساس امنیت می آورد. مطیع مرد باشید تا مرد شما را بپرستد . اقتدار مرد را تثبیت کنید.

اصلا غر نزنید. اگر خانومی می خواهد همسرش همواره خوش اخلاق و با محبت باقی بماند و پرخاشگر و بد دهن نشود باید از غر زدن جلوگیری نماید. خانوم های بزرگوار!اگر می خواهید همسرتان یک همسر ایده آل و آنطوری که شما می خواهید شود ، با تحسین کردنش از او یک قهرمان بسازید و به او افتخار کنید.جملاتی نظیر: من به تو افتخار می کنم ، من افتخار می کنم که شوهری مثل تو دارم و … به شدت در مرد اثر می گذارد و محبت شما را در وجود همسرتان چند برابر خواهد کرد.

خلاصه اگر زنی طالب همسری مهربان و با محبت و یک زندگی شیرین و بی دغدغه می باشد باید تا می تواند از خوبی های همسرش صحبت کرده و صفات خوب همسرش را تحسین کند و در مقابل بدی های همسرش را اصلاً نبیند و به زبان نیاورد. خانم ها مطمئن باشند وقتی خوبی های همسرشان را تحسین و بدی هایش را ندیدند ، بعد از مدتی بدی های مردشان کم شده و برطرف می گردد.

باز تأکید می کنم که اصلی ترین دلیل رفتارهای نابهنجار مرد در خانه اعم از پرخاشگری ، بد اخلاقی ، بی محبتی و …  به خاطر شکسته شدن اقتدار اوست. هر مردی عیب ها و نقص هایی دارد. چرا عیب ها و نقص های همسرتان را به رخش می کشید؟ اگر می دانستید بیان عیب ها و نقص های مرد چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم چه ضربه ی سهمگینی به مرد وارد می کند و چقدر مرد را سرخورده می کند هرگز این کار را نمی کردید.

حفظ اقتدار مرد:  مرتب تحسین کردن وغر نزدن و عیب ها و نقص های او را به رویش نیاوردن."

 

 



۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سیما اسفندیاری

پر رنگ کردن نقش مادری: منفعت یا ضرر


 

خانم مریم حداد کارشناس مسایل زنان در خبرگزاری جام جم سرا:

در این گزارش از خانم ملاوردی معاون زنان ریاست جمهوری ایراد گرفته شده است زیرا ایشان قانون افزایش مرخصی زایمان زنان را لغو کرده اند. در این گزارش که به نظر من خیلی عالی و با دیدی موشکافانه به مشکلات اشتغال زنان پرداخته شده آمده است:

خانم حداد در یادداشت خود آورده است: خانم مولاوردی در پاسخ به سؤالی درباره لغو افزایش مرخصی زایمان مادران 4 ماه پس از تصویب آن گفت : « ... این لایحه اگر چه در کوتاه مدت به نفع زنان است اما در دراز مدت به ضرر حضور اجتماعی زنان و بحث اشتغال است». یعنی با فرض اینکه مرخصی چند ماهه مادران احتمالاً به جایگاه شغلی آنها ضربه می‌زند چنین نتیجه گیری می‌شود که زنان از اینکه زمان بیشتری را صرف مادری کنند متضرر می‌شوند! حال آنکه اولاً چنین پیش فرضی (لطمه به جایگاه شغلی و حضور اجتماعی) اجتناب ناپذیر نیست و می توان آن‌را با سیاست‌های حمایتی اصلاح کرد. ثانیاً با لحاظ همین پیش فرض هم آیا می‌توان ضرورت و نفعی بالاتر از ایفای نقش مادری، برای مادران و جامعه تصور کرد؟

خانم حداد در ادامه می نویسد: ما ذکر چند نکته مغفول مانده در این مجال خالی از فایده نخواهد بود تا اگر قرار است از خانواده یا برای خانواده هزینه کنیم بدانیم که چه چیز را در کفه ترازو گذاشته‌ایم:

- از منظر اجتماعی، خانواده مهمترین ساخت اجتماعی و نقطه ثقل جامعه مدنی دیروز و امروز ماست. قدیمی ترین نهاد اجتماعی که ریشه بسیاری از بنیان‌های فرهنگ ایرانیاسلامی در آن نهفته است و علت بسیاری از کاستی‌ها و ناهنجاری‌ها امروز جامعه ما نتیجه غفلت از کارکردهای اساسی آن است.

- از منظر روانشناسی، ریشه بسیاری از آسیب‌های روانی در خانواده و در دوران کودکی جستجو می‌شود و به‌ویژه ماه‌های نخست پس از تولد در آینده هر فرد اثری ماندگار دارد. چنان که برخی روانشناسان حتی نوع ارتباط با جهان و حس اعتماد و اتکا به خداوند را با میزان پاسخ گویی به نیازهای اساسی فرد در دوران نوزادی و حس امنیتی که از حضور مستمر مادر در ماه‌های نخست پس از تولد دریافت کرده است مرتبط می‌دانند به عبارت دیگر نوزادی که مادر با حضور مؤثر و مستمر مادر در کنار او به نیازهای اولیه مادی و عاطفی‌اش پاسخ گفته است در آینده رابطه معنوی قوی‌تری با خداوند برقرار می‌کند و فردی دین باور تر و جامعه پذیر خواهد بود.

- از منظر بهداشت و درمان هم گام نخست ارتقای سلامت عمومی را باید در خانواده پایه گذاری کرد لازم به توضیح نیست که تغذیه کامل نوزادان با شیر مادر و توجه کافی به سلامت او چه تأثیر بلند مدت و دائمی در ارتقای سلامت جامعه دارد درحالی که براساس آمار بازگشت زود هنگام مادران به کار در بیشتر موارد خواسته یا ناخواسته به محروم شدن از ادامه تغذیه با شیر مادر و افت محسوس در رسیدگی به نوزاد منجر می‌شود.

- از منظر اقتصادی به دلایل روشنی که به بخشی از آن اشاره شد هزینه‌ای که امروز می‌توان با صرفه جویی در دیگر مخارج غیر ضروری برای حفظ و ارتقای بنیان خانواده کرد نه تنها چیزی از کیسه دولت نخواهد کاست بلکه سرمایه گذاری پر سود برای حال و آینده است.

- از منظر قانون اساسی «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی‌های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد».

- از منظر معرفتی نیز هیچ چیز والاتر از انسان و هیچ هدفی والاتر از تربیت او در جهان آفرینش نیست.

اگر چنین است، حمایت از مادران و اولویت دادن به نقش مادری آنان، نه امتیازی به نفع زنان است و نه تبعیضی علیه آنان بلکه امتیازی به نفع خانواده است. نفعی برای همه!

 

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیما اسفندیاری

زنان شاغل تا سه برابر بیشتر بیمار می شوند




لینک منبع:    https://www.sciencedaily.com/releases/2016/06/160616071935.htm

بر اساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه اوهایو امریکا، مجله ساینس دیلی در ژون 2016 نوشت:

زنانی که ساعات طولانی را در محیط های کاری می گذرانند تا سه برابر بیشتر از بیماری هایی مانند دیابت، سرطان، مشکلات قلبی و درد مفاصل رنج می برند.

در این تحقیق که روی 7500 نفر انجام شده مجله ساینس دیلی نوشت: "زنان نمی دانند که ساعات کار طولانی در دهه 20، 30 و 40 از عمرشان بعد ها آنها را با بیماری های گوناگونی رو در رو می کند"

در حالی که محققان کشف کرده اند که مردانی که برنامه کاری فشرده و سختی دارند وضعیت جسمانی و روحی خیلی بهتری دارند.

زنان که مسولیت اصلی را در امور خانواده دارند در صورتی که ساعات طولانی را در خارج از خانه اشتغال داشته باشند، در سنین میانسالی و پیری با بیماری های بیشتری مواجه می شوند. این در حالی است که نسبت به مردان رضایت شغلی کمتری خواهند داشت زیرا باید توازن مناسبی بین نیازهای شغلی و وظایف در منزل ایجاد کنند.

استخدام کنندگان و قانون گذاران دولت باید از عواقب این مسیله آگاه باشند بخصوص برای مشاغلی که به بیش از 40 ساعت در هفته کار نیاز هست. مسلما اگر شخص استخدام شونده سلامت جسمی و خستگی کمتری داشته باشد شرکت ها هم سود بیشتری می برند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیما اسفندیاری

تمدّن‌ غرب‌ به‌ زنان‌ حیات‌ نداد ؛ آنان‌ را در هلاکت‌ افکند


رساله نکاحیه (کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین) از علامه طهرانی می باشد. همینطور که از اسمش پیداست این کتاب در مورد هشداری برای روش های کنترل جمعیت نوشته شده است.یک سری نکاتی که در این کتاب به نظرم مهم آمده را در اینجا می آورم. من نسخه الکترونیک را مطالعه کردم و دانلود این کتاب رایگان است. این کتاب را از اینجا می تونین دانلود کنید: http://ketabesabz.com/go/b19039

 

 

رساله نکاحیه علامه طهرانی صفحه 180:

باید به‌ وی‌ گفت‌: عزیزم‌ ! اینطور هم‌ که‌ تو تصوّر میکنی‌ نیست‌ ، نهضت‌ زنان‌ در اروپا زندگی‌ خوش‌ و آرام‌ را از دستشان‌ ربود ، و آنان‌ را در آتش‌ افکند.

صحّت‌ مزاج‌ ، راحتی‌ ، اطمینان‌ را گرفت‌ ؛ دلهره‌ و تشویش‌ بجایش‌ نهاد. به‌ نام‌ آزادی‌ همه‌ چیز خود را مفت‌ و رایگان‌ از دست‌ دادند. ما برای‌ اطّلاع‌ بر این‌ مطلب‌ تنها به‌ یک‌ کتاب‌ «انسان‌ موجود ناشناخته‌» از دکتر آلِکْسیسْ کارِل‌ فرانسوی‌ شما را سوق‌ میدهیم‌ تا بدانید: غرب‌ بسیاری‌ از سرمایه‌های‌ ارزندۀ خود را باخت‌ و بدست‌ خود در ورطۀ بلا افکند. راهی‌ رفت‌ که‌ دیگر پس‌ و پیش‌ ندارد. میخکوب‌ شدۀ در همان‌ بدبختیها و نکبتهاست‌.

زنان‌ مسلمان‌ مشرق‌ زمین‌ هزار سال‌ با صحّت‌ مزاج‌ و طول‌ عمر و تربیت‌ فرزندان‌ عالیمقام‌ ، و ادارۀ امور منزل‌ و آرامش‌ خیال‌ شوهران‌ و خاندانشان‌ زیست‌ کردند و با ایمان‌ و تقوی‌ و علم‌ و عمل‌ این‌ راه‌ را پیمودند.

در دهۀ شصت‌ 12% تا 5 1% موالید اروپا کمتر شده‌ است‌. خانواده‌ها گسیخته‌ شده‌ ؛ دختران‌ برای‌ سقط‌ جنین‌ و اجازۀ آن‌ از حکومت‌ ، متینگها میدهند که‌ آزادانه‌ بتوانند کورتاژ کنند.

مگر نخوانده‌ایم‌ گفتار «برژینسکی‌» مشاور امنیّت‌ ملّی‌ کارتر را که‌ گفت‌: «ارزشهای‌ اخلاقی‌ در کشورهای‌ صنعتی‌ فراموش‌ شده‌اند. شرقیها تصوّر میکنند که‌ مردم‌ در غرب‌ از رفاه‌ کامل‌ و از همه‌ گونه‌ آزادی‌ برخوردارند. امّا واقعیّت‌ اینطور نیست‌.»


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سیما اسفندیاری

گزیده ای هشدار دهنده از رساله نکاحیه از علامه طهرانی


رساله نکاحیه (کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین) از علامه طهرانی می باشد. همینطور که از اسمش پیداست این کتاب در مورد هشداری برای روش های کنترل جمعیت نوشته شده است.یک سری نکاتی که در این کتاب به نظرم مهم آمده را در اینجا می آورم. من نسخه الکترونیک را مطالعه کردم و دانلود این کتاب رایگان است. این کتاب را از اینجا می تونین دانلود کنید: http://ketabesabz.com/go/b19039


صفحه 43:

سلامت‌ و سعادت‌ زن‌ در اینست‌ که‌: یا حامله‌ باشد و یا بچّه‌ در زیر پستان‌ خود داشته‌ باشد. طبق‌ آخرین‌ مدارک‌ و آمار، دخترانی‌ که‌ قبل‌ از هجده‌ سال‌ بچّه‌ بزایند سرطان‌ پستان‌ نمیگیرند. وهر چه‌ دیرتربچّه‌ بزایند، درصدِ خطر تهدید سرطان‌ پستان‌ در آنها زیاد می‌شود؛ تا چون‌ از سنّ سی‌ سالگی‌ بگذرند خطر سرطان‌ پستان‌ به‌ نحو مضاعف‌ بالا میرود.

امّا زنانی‌ که‌ اصلاً ازدواج‌ نکنند و بچّه‌ نیاورند، درصد خطر سرطان‌ پستان‌ در آنها سرسام‌آور است‌.

 

صفحه 45:

آنها هر کاری‌ بکنند و به‌ هر مقام‌ و شغلی‌ دست‌ بزنند، و هرگونه‌ هنر و فنّی‌ را بیاموزند، بطوریکه‌ فرضاً سراسر اطاقشان‌ را از تابلوهای‌ دکتری‌ و مهندسی‌ و سائر فنون‌ زینت‌ دهند، و تا پایان‌ عمرشان‌ هم‌ اگر تلاش‌ کنند، و حقّاً و واقعاً نیّتشان‌ خوب‌ باشد، و در صدد خدمت‌ به‌ اجتماع‌ بوده‌ باشند، همۀ اینها بقدر یک‌ بچّه‌ زائیدن‌ و شیردادن‌ و آنرا بزرگ‌ کردن‌ و تربیت‌ نمودن‌ و به‌ جامعه‌ تحویل‌ دادن‌ ارزش‌ ندارد. [31]

به‌ دو دلیل‌:

اوّل‌ آنکه‌: این‌ خانمی‌ که‌ سراسر اطاقش‌ را از دیپلم‌ها و لیسانس‌ها و دکتراها پرکرده‌ است‌، و در هر مقام‌ و پست‌ که‌ شاغل‌ شده‌ است‌، صد برابر آنهم‌ اگر فرضاً برآن‌ افزوده‌ گردد،چنانچه‌ به‌ او بگویند: تو حاضری‌ این‌ فرزندت‌ را بدهی‌ و مقامات‌ و گواهی‌نامه‌هایت‌ محفوظ‌ باشد؟! و یا آنها را فدای‌ این‌ فرزند میکنی‌؟!

فوراً میگوید: فدا میکنم‌! فرزند، برای‌ من‌ ارزشش‌ بیشتر است‌.

پس‌ ای‌ خانمی‌ که‌ به‌ یک‌ فرزند و یا دو فرزند اکتفا کرده‌ای‌ و خودت‌ را سرگرم‌ کارهای‌ دیگر نموده‌ای‌! بدان‌ که‌: آن‌ فرزندهای‌ احتمالی‌ که‌ در صورت‌ فرض‌ زائیدن‌ به‌ وجود می‌آمدند و اینک‌ نیامده‌اند، همانند همین‌ فرزند تو می‌باشند. همۀ آنها را از دست‌ داده‌ای‌! و به‌ فوز عظیم‌ نرسیده‌ای‌! و آن‌ فرزندهای‌ لطیف‌ و شیرین‌ را فدای‌ این‌ مشاغل‌ و در حقیقت‌ شواغل‌ نموده‌ای‌! این‌ به‌ اعتراف‌ خودت‌، خسرانی‌ است‌ بزرگ‌ و تهی‌ دستی‌ و فقری‌ است‌ سترگ‌.

 

صفحه 46:

دوّم‌ آنکه‌: بچّه‌ زائیدن‌، تکثیر مثل‌ نمودن‌ است‌. یعنی‌ زن‌، موجوداتی‌ را مشابه‌ خود، از پسر و دختر بوجود می‌آورد. اگر زنی‌ شش‌ اولاد زائید، شش‌ انسان‌ مشابه‌ خود را در خارج‌ ایجاد کرده‌ است‌. و اگر ده‌ اولاد زائید، ده‌ انسان‌ مشابه‌ خود را. تازه‌ اگر این‌ اولاد دختر باشند، وگرنه‌ اگر همه‌ آنها یا بعض‌ از آنها پسر باشند، موجودات‌ قوی‌تر و نیرومندتری‌ را در خارج‌ بوجود آورده‌ است‌.

صفحه 165:

صفحه 165:

امروزیها که‌ می‌گویند : زن‌ باید در اجتماع‌ وارد شود و این‌ امر با حامله‌ شدن‌ تنافی‌ دارد ، نمی‌فهمند که‌: کارهای‌ مختصّه‌ زن‌ ابداً منافاتی‌ با حمل‌ او ندارد ؛ و کارهای‌ غیر مختصّه‌ ، کارهائیست‌ که‌ برای‌ وی‌ فائده‌ ندارد ، بلکه‌ ضرر دارد و برای‌ او کمال‌ نمی‌باشد ! واین‌ امر را نمی‌توانند ادراک‌ کنند که‌: علوم‌ فیزیکی‌ و صنایع‌ به‌ درد زن‌ نمی‌خورد ؛ نه‌ از اختصاصات‌ اوست‌ و نه‌ فی‌ حدّ نفسه‌ کمالی‌ برای‌ او به‌ شمار می‌آید.

آخر اگر زنی‌ نداند که‌ پیدا کردن‌ مقطع‌ بریدگی‌ رشته‌ سیم‌ تلگراف‌ در میان‌ بیابان‌ با إعمال‌ «پُلِ وِتْسْتُن‌» می‌باشد ، و تا آخر هم‌ تلگرافچی‌ و رابط‌ نقطه‌ بریدگی‌ سیم‌ در طیّار سلک‌ آن‌ نباشد ، چه‌ ضرری‌ به‌ وی‌ میرسد؟!

 

صفحه 178 و 179

 وَ قَرْنَ فِی‌ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَـٰهِلِیَّةِ الأولَی‌ٰ.

«در خانه‌های‌ خود بنشینید و همچون‌ زنان‌ جاهلیّتِ نخستین‌ به‌ گردش‌ و خودنمائی‌ نپردازید!»

آیا میتوان‌ میان‌ استقرار در خانه‌ و میان‌ آشکار گشتن‌ در مجالس مردان‌ ، و صدا بلند‌ کردن و سخنرانی‌ نمودن‌ ، و تنازع‌ و تخاصم‌ و مجادله و محاجّه‌ که‌ لازمه‌ تصدّی امور عامّه‌ است‌ مخصوصاً اموری‌ که‌ احتیاج به بحث‌ و گفتگو دارد


ص 179

ـ همچنانکه شأن اعضای مجلس‌ شوری‌ است ـ جمع‌ نمود؟!

گفته‌ نشود که‌: خانه‌نشینی‌ مخصوص‌ زنان‌ پیغمبر صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ بوده‌ است‌. زیرا وقتی‌ که‌ ملاک‌ و حکمت‌ خانه‌نشینی‌ همه‌ زنان‌ ، با زنان‌ پیامبر یکی‌ است‌ ، چرا آیه‌ اختصاص‌ به‌ زنان‌ پیامبر صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ داشته‌ باشد ؟!

آیا می‌توان‌ گفت‌: خانه‌نشینی‌ مخصوص‌ زنان‌ پیغمبر صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ است‌ ؛ یعنی‌ امر به‌ عدم‌ تبرّج‌ و گردش‌ و خودنمائی‌ مختصّ به‌ آنهاست‌ ، ولی‌ خودنمائی‌ مانند خودنمائی‌ جاهلیّت‌ ، و همچنین‌ دیگر فقرات‌ آیه‌ مثل‌ صدا به‌نازکی‌ بر آوردن‌ با کسی‌ که‌ دچار بیماری‌ شهوت‌ است‌ ، برای‌ زنهای‌ دیگر جز زنان‌ پیامبر صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ جائز و حلال‌ می‌باشد ؟!

علاوه‌ بر این‌ مگر زنان‌ نبیّ أکرم‌ صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ از دیگر زنان‌ ، در عقل‌ و درایت‌ کمتر بودند که‌ حکم‌ خانه‌ ماندن‌ مختصّ به‌ آنها باشد ؟ و دیگر زنان‌ ، از زنان‌ پیامبر صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ قوی‌تر و عاقل‌تر و مؤمن‌ترند که‌ حکم‌ قرار در خانه‌ و عدم‌ تصدّی‌ حکومت‌ و ولایت‌ برای‌ زنان‌ پیامبر صلّی الله‌ علیه‌ و آله‌ و مختصّ به‌ آنان‌ باشد ؟!

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیما اسفندیاری